نمیای؛ یادته؟ یادت رفته می خوای منو؟ نمی خوای، نه دوسم داری؟ نداری؛ نداری؟ اگه نداری که چی این همه نوشتن و گفتن فردا خورشید که دربیاد میرم واسه همیشه اما یادت نره که یادم نرفت دوست دارم تو که سر زندگیت ردیف و خوبی ولی من کنار دوستام، چشام امشب زوری خندیدن یه گوشه قفلم رو چند ثانیه تصویر ازت برعکس دنیام اون چشای طوسیت رنگین گیج میره سرم، تاره چشم ولی یادتم منو تنهایی چشم به دریم، یه سر به ما بزن چون نمی دونم کجایی تو، سمی شده فازم چرا نمی فهمی لعنتی، بَده حال من کجایی؟ کجایی؟ داره کَنده میشه قلبم تو پوست و خون و روحمی تو رو مگه میشه ترک کرد شکاری اَ دستم ولی اگه میشه برگرد اگه میشه برگرد کجایی؟ کجایی؟ داره کَنده میشه قلبم تو پوست و خون و روحمی تو رو مگه میشه ترک کرد شکاری اَ دستم ولی اگه میشه برگرد اگه میشه برگرد تو روح من هرچی کم بود تو روح تو بود مدل هم نیستیم، این بزرگ ترین دروغ تو بود تو جون می دادی به من و نور می دادی به من خورشیدم بودی، مرگ من غروب تو بود از همیشه بیش تر امشب حال من خرابه حقیقت رویاته واسم، بقیه ش سرابه لنگ می زنه پاهام بیا شونه هامو بگیر اون تعادل منه زمین می خورم نباشه کجایی؟ کجایی؟ داره کَنده میشه قلبم تو پوست و خون و روحمی تو رو مگه میشه ترک کرد شکاری اَ دستم ولی اگه میشه برگرد اگه میشه برگرد کجایی؟ کجایی؟ داره کَنده میشه قلبم تو پوست و خون و روحمی تو رو مگه میشه ترک کرد شکاری اَ دستم ولی اگه میشه برگرد اگه میشه برگرد