Kishore Kumar Hits

Dalu - November 4 şarkı sözleri

Sanatçı: Dalu

albüm: November 4


یک، دو، سه، چهار
پنج ، یه دونه هم اینجا شیش تا ریش سفید داری
بابایِ من پیر نمیشه
بابام یه نجّار بود، میخورد چوبِ سادِگیشو
برام مثه یه قهرمان بود، حالَم بدونِ اون رو به راه نمیشُد
اولین فَنِ کارام بود، با اینکه اشتباه میگرفت هیچکَسو با پیشرو
تازه فهمیده بودم که آدم پیدا میکنه تو خونه دوستِ واقِعیشو
بودنش برام سوخت بود
نبودنش برام سوخت بود
ترکیب لبخند و چشمکش
هر دفعه باعث میشد بشم آروم زود
میگفت بِم اینو یادِت نَره
نهایتا تا ظُهر باشه سایَم بالایِ سرت
میگفت، قرار نیست همیشه تاسِت بِشینه
یاد بگیر خوب بازی کنی با تاسایِ بَدِت
یارِ غارِ هم بودیم رفیقایِ همدیگه
بهش میگفتم یه روزی نری یه قاره دیگه
دستشو میزاشت سمت چپِ قفسه ی سینَم
یادم مینداخت بابا از اینجا هیچ جا نمیره
از بیمارستان زنگ زدن این بار
بابا رو پیدا کرده بودن روی زمین بیحال
بهمون گفتن سکته مغزی کرده بیمار
از اون شب یه روزَم خوشحال نشدم بیدار
از خاطره ها دارم در میرم
نیستی بدون تو دارم مرد میشم
ادم تا از دست نده قدر نمیدونه
کاشکی بازم حرف میزد باهام زمان بر میگشت
برمیگشت، زمان برمیگشت
برمیگشت، زمان برمیگشت
برمیگشت، زمان برمیگشت
کاشکی بازم حرف میزد باهام زمان برمیگشت
فکر میکردم تَهِشه
ولی بابا جنگیدن مثه خون تو رگِشه
سمت راست بدنش دچار فلجی شد
به هوش که میومَد میگفتم دیگه همه چی چَپِته
پسرت پیش مرگِته
تا صُبح فوتِت میکنم تو ICU اگه گَرمِته
کاشکی برا مَن هر چی بی جونی تویِ تنِته
تو که همیشه گفتی خونوادَت نفَسته
پس این ماسکِ اکسیژن چیه رویِ دَهنته؟!
دکتر بابا رو چِک کرد
گفت صورتش کج شده به خاطر سِکتَش
گفتم نخیر، صورت بابام کج نیست
عادتشه داره میزنه بهم چشمک
بابا پلک زد یه لحظه چشاشو بعد بَست
دکتر گفت دست و پاشم که شده بَد لمس
گفتم نه دست راستِ بابام لمس نیست
فقط تصمیم گرفته که بشه چَپ دست
زدم بیرون اومد پیشَم جَزمین
فهمید حالم بده خودِشو رسوند تو چَند مین
گفت همه چی درست میشه، انقد نباش بَدبین
یه کار نکن جمله انگیزشی بِت بدم تَحویل
بعدم خندیدیم، بریم خونه که دیروقته باز
گفتم عذاب وجدان بابا میدَتَم به فاک
گفت هر چی تو بگی من که تا تَش باهاتَم
اون شب تو بغلش خوابم برد روی نیمکتِ پارک
از خاطره ها دارم در میرم
نیستی بدون تو دارم مرد میشم
ادم تا از دست نده قدر نمیدونه
کاشکی بازم حرف میزد باهام زمان بر میگشت
برمیگشت، زمان برمیگشت
برمیگشت، زمان برمیگشت
برمیگشت، زمان برمیگشت
کاشکی بازم حرف میزد باهام زمان برمیگشت
بابا پُشتم خالیه
گریه های مَستیم برات تو اوجِ هوشیاریه
بازیِ خدا رو نگاه کُمِدی الهیه
گمونَم برا همین اِسمِ دیگش دارِ فانیه
جایِ پاهات مسیرِ ادامه داریه
پسرت راهایِ نرفتَتم راه میره
دست راستتو هنوز داریا
همه میدونَن دَلو پسرِ حسین آقاشاهی ه
یک، دو، سه، چهار
پنج، شیش، هفت، هشت
نه، ده، یازده، دوازده

Поcмотреть все песни артиста

Sanatçının diğer albümleri

Benzer Sanatçılar