نمیدونی، بری، بمونی، رو چه حسی اگه الان از همه دورم چون خیلی وقته بستس چمدونم کسی خوشحال نی بیرون از در خونش ولی اینجا همه منتظره رفتنمونن بعد از اینهمه پیچ و تاب میبینم دوتا راه بیشتر نی جلو پام یا تو غربت زندونی باشم یا تو خاک خودم بمونم گروگان توف توف تو حس گوه بلاتکلیفی که نمیدونی از همه چی چرا در میری انگار هیچی نی سر حال بیارتت فقط ادامه دادنو ادامش میدیم تا میگی خستم میگن بهونه میاری باید حرصتو بخوری از گلو بدی پایین میخوای اینجا بمونی تهش حرومه چی باشی از پیرا سالمند تره جوون ایرانی من هر چی بود به جون خریدم که رفتنی نباشم و موندنی شم هر جا باشم قلبم اینجاست ما دور نمیشیم تا ما رو دور نریزن من مال همین پس کوچه هام غم این خیابونا ریخت غم تو صدام شاید نفسم بریده و کم جونه پام ولی با عشق تو دلم هنوز سرپام تو بهم بگو تکلیف چیه وقتی روحم از فیریکام لبریز میشه دلم اینجا مثه غل و زنجیر گیره رفتنمم بهم حس تبعید میده هی میگن علی فاز بد نده نمیدونن گیر کردم لای منگنه یه دستم چمدون یه دستم بلیت فقط یه چی کم دارم اونم پای رفتنه اینجا فرق داره رنگه شباش وقتی حبسی تو خودت پس سخته فرار منم ماهی خسته از آب که تن میده به تور تا کم شه غماش اینجا فرق داره رنگ شباش ته خط باید همه چیو زد به حراج منم ماهی خسته از آب که تن میده به تور تا کم شه غماش (اینجا فرق داره رنگ شباش) (منم ماهیِ خسته از آب) (که تن میده به تور تا کم شه غماش) شاید رفتم و شرایط عوض شد اما خیلی چیزا هست که نداره المثنی مثه وطنت پدرت مادرت اونایی که عشق میکنی میگیری بغلت غم غربت داره واسم حکم آوار کدوم رستوران داره دست پخت مامانو دلت از اینا چطوری کنه صرف نظر فقط تو محلت داری بچه محل من نمیدونم میخواد رام به کجا برسه آخرش چون همه چی خواست خداس ولی هیچ جا نمیشه مثه تهران برام همین هوای آلوده میده حال به ششام دلم از سنگه امروز ولی هنو تنگ میشه واسه برف شمرون همه خنده رو لب حاجی جمعمون جمع با بچه ها بندازیم خسته تو صدر مگه جایی شبیش هست واسم هنوز بینظیره حس ولیعصر وقتی اعصابم خرابه و گره اس تو کار واسه کلافگیام خوبه یه نخ تو بام همه اینا منو میکشن عقب یه کشتی ام که همیشه گیره لنگرم شبی صد دفعه این فکرا میریزن سرم تو جنگ با سرنوشت سفیده پرچمم اه ته این قصه کجاس نمیدونم ولی نیستم فکر شوآف یه رو اگه برسه کارد به استخون میرم اینو گفتم که نگن عشقشو داشت ولی به هرکی رفت نمیشه گفت فراری تو بعضی جاده ها راه دور نداری من دو دل موندم بین این دوراهی عین اون که میخاد بپره از پل هوایی اینجا فرق داره رنگه شباش وقتی حبسی تو خودت په سخته فرار منم ماهی خسته از آب که تن میده به تور تا کم شه غماش اینجا فرق داره رنگ شباش ته خط باید همه چیو زد به حراج منم ماهی خسته از آب که تن میده به تور تا کم شه غماش