تنها نشسته بودم و بی لبخند عمری در انتظار شما بودم یک لحظه خوابم رفت و جا ماندم من نیز هم قطار شما بودم بعد از هزار پرسش و واتحقیق هک کرده اید بر بدنم با تیغ انقد ساده ام که نفهمیدم من نقشه ی فرارِ شما بودم یک عمر زیرِ چکمه یتان مُردم صورت به سمت سیلیتان بردم پنداشتید احمقم اما من در فکر اقتدارِ شما بودم در روزهایِ حمله ی تنهایی تنها علیه فاجعه جنگیدم امروز اگر حریم شما امن است من سیم خاردارِ شما بودم ♪ در من هزار قاصدک تنها در حسرت نسیم شما مُردن از من گذشته اید ملالی نیست از من که در کنارِ شما بودم این زندگی به مرگ شباهت داشت پیراهنِ سیاه به تن کردم هم سوگوار عمرِ خودم بودم هم اینکه سوگوار شما بودم من دل شکسته ترکِ وطن کردم خونین و خسته ترک وطن کردم سهمی از این شکار ندارم چون من طعمه ی شکارِ شما بودم من دل شکسته ترکِ وطن کردم خونین و خسته ترک وطن کردم سهمی از این شکار ندارم چون من خود شکارِ شما بودم