میگن با اون زندگیت روبراهه واقعا قد من اون تو رو دوست داره یه ابر سیاه بالای خونه دائم شب ها با من اشک هاش رو می باره چه دنیایی چه دنیاییه همه رفتن شکستن دل کندن ای خدا چشام که بسته است خودا هم خستست ای خدای من ولی یه جا نوشته که این سر نوشت ماست و بس چون میگذره غمی نیست چون میگذره مویی غم نی فکر نکن از چشامم گویی اشک ریخت بلند شو ادامه بده مثل یه مرد که هیچ کوهی خم نی مقصر خودت بودی که ندیدی همین خوبه که الان همه چیت رو فهمیدی فقط یه سوال مشغولم کرده تو که شنا بلد نبودی پس چرا پریدی زندگی این سیگار وحبس همین شاید فکر کنی دنیا کوچیکه بس که خری تو با یکیش بهتر از دو دست منی بخند بزار بهت بگن خجسته تری این شکست بعدی هم می شکنه درد دومی از قبلی هم بیشتر ولی همش دنبال مشکلی از زندگی به من بگو که چیش بده می گی ماه می شدم خاموش بودم اگه یاد میشدم فراموش بودم هر چی بشم یه چیزی بد می شه واسه بد شانسه خوبه رد می شه رفیقا می گن به پاش بسوز از غم رفتنش نگذشت حتی یک روز شاید تو رابطه صادق نبودم اگه آدم بودم که من عاشق نبودم چون میگذره غمی نیست چون میگذره غمی نیست امید کو همین بقل هاست دقیق بگرد لای همین ورقاس جیب خالیت رو ولش مغزت رو بچسب که همین مغز واست حکم طلاست تو غصه می خوری اون شاده مهم نیست کی بیبی و کی شاهه زندگی شطرنج و تو همین رو بدون که سرتر از اون کیش مات می گی برو حاجی خرم نکن دیگه بیشتر از این ورپرم نکن می گم دیگه همه چی تو دادی برباد می گی ولم کن دست از سرم بردار می گم که چی اینقدر تو خودتی خره می گی برو باشه زندگی تو بهتره بخت ما یه سردرده دورش یه هدبند بعد سیاه تر از عمو نوروز اسفنده بیا فردا رو قشنگ کنیم به خدا فکر کنیم و مدل ها رو یه رنگ کنیم بیا جوری بسازیم که خراب نشه کشت انگور تبدیل به شراب نشه بیا آجرامون رو از کوه برداریم تو حین سربازی فکر کنیم سرداریم بیا دچار هذیون نشیم خودمون باشیم به هیش که مدیون نشیم چون میگذره غمی نیست چون میگذره غمی نیست غمی نیست غمی نیست