جنگ لازم نبود کار مهم تر بود دعوا لازم نبود هدف مهم تر بود راهو اشتباه رفتیم ولی مهم نیست می جنگیم مث بمب مث بمب مث بمب من از بچگی پر غلط و اشتباه بودم بدون بال همش تو فکر اوج و ارتفاع بودم زمین لرزید وقتی پا گذاشتم توش (آه) ضعفامو کشتم و جا گذاشتم توش (آه) زود سریع فهمیدم این دنیا جای شوخی نی (نه) جوکه ولی خنده نداره چیزایی که توش دیدی (هَه هَه) پس میدوییم با اینکه کسی دنبالمون نی وایسادن درجا زدن تو کارمون نی قله ها رو می پریم دونه دونه یکی یکی با این که ممنوعیم ولی بازم میترکیم مث بمب مث بمب مث بمب (راهو اشتباه رفتیم) (ولی مهم نیست می جنگ-جنگ...) زندگی شیرینه واسه اون که درست می بینه (ها؟) اون که از تو محکمه، نه اون که فکر ویترینه پس زندگی می کنیم با واقعیت ها (ها) درستش می کنیم با قابلیت ها الان نود و چهاره، ولی تا چهارصد بیمه اس (چی؟) (یه چیزی ساختیم که مال چن سال دیگه اس) مث بمب میترکه و دنیا رو می گیره انقد می ریم بالا که کل دنیا ما رو می بینه ♪ جنگ لازم نبود کار مهم تر بود دعوا لازم نبود هدف مهم تر بود راهو اشتباه رفتیم ولی مهم نیست می جنگیم مث بمب مث بمب مث بمب (ها) (آره) (کنیس)