یه جفت گوش باکره چشایی که رنگا رو میشنید صدای اعتراض درخت به اون که میوه رو میچیند از چشای گربه یه انعکاس بجا میموند فقط تو خاطر قاتل خودشو کشت، یا خودشو زد به مردن گفت هفت میلیارد آدمیم نگفت کیا شمردن تو کدوم خاطره جا میشی از کدوماش پاک میشی از هرکی پرسید راه درست رو، یه خط صاف کشیدن از خط های صاف که گذشت چرخ و فلک، الاکلنگ بالا و پایین تو تنهاییاش نقطه سیاه ما بزرگ نشد تو مهدکودک، یه جیغ بنفش بود در گوش اونایی که دوست دارن رو تخت بمونن من فقط نوشتم، تصویرم از تو رو تو خندیدی اون گریه کرد به کوری این مردم و تو خندیدی اون گریه کرد به سفره بی گندم و مرگمون تایید میکرد پوچی این هر دو رو کوچه ها باریک، چراغا خاموش میچرخم تو یه شهر، تو دستم یه فانوس به قدر دیده هام، به قدر نشنیده هام غرق ترین جسمم، تو عمق این اقیانوس یه لکه سرخ بودم، رو دامن حق ترین حرف رقص انتقام، کل این شهر رو یتیم کرد جلادا شریفن، آدما میخوان شهید شن سِرو خون آزاد، نطفه مک بزن عمیق تر چشم بدوز از زمین به ماه پر از پرچم تو جنگ سرد، بساز از پوست حیوون سنگر با دستای بی مهر، کشیدن این میخ رو از سنگ طناب انفعال دور گردن ها تنگ تر چه تناقض تلخی، صدای خنده و بنگ بنگ با توجیه عدالت، معنای عشق رو خط زد یه شروع شیرین که باید از منشور رد شم به تجزیه زبون دنیا، به تلخی ختم شم به تلخی ختم شم