خنده ی حضرا تو کابوس بعد از آهن خپلا نمیخوای ببینیش سرتو بذار رو متکات معجزه شوره زار ارومیست که پخشه تو هوات زمین میدوزه زمان میبره برات دلتو کثیف تر جا اگزوز یه ماشین خراب یه شاش سرپا بزنی تو توالت ذهن عوام نوستراداموس کج درومد پیشگوییات کاشکی تموم میشد زودتر از اینا آرامش دروغ سکوت لبا تو سقوط زوال شهره با گوشه ی چشم نگاه میکنی جاکش تیمم بگیر به خاکستر سوخته ی وجدانت از این شمع سوخته نوری در نمیاد دیگه درمون درد خواستیم کرد درمون بی درمون تجویز زمینه که عشق شهر جا گذاشته ته ریش پس منتظرم تو این خرابات حتی اگه طول بکشه صد سال سردم مثل ناهار بچه ی کار خاطب بخون خطبه ی عقدو بذار به دنیا بیاد این نطفه حلللال