وقتی که تنهایی کوه غمه بیخ ریشت همین اول شعر یهو مو به تنت سیخ میشه دنباله بهونه گیر میدی به زمونه اینقده بد میشی که کسی باهات نمونه وقتی که تنفست ضعیفه جنستم میدونم که نفس بره ردیفه وقتی که دور و ور تمسخره شدیده یه طرف تنفر به طرف پره دریده همه آشنان انگاری فقط خودت غریبه وقتی که نسلمون دیگه عوض شده جدیده تمرکز کم هیچی جز غم از ظهرش ندیده وقتی که دنیا پره تقلبه فریبه تو می مونی و خودت زل میزنی به رلت این یه فیلمه و کارگردانش با ماست باید بمونی رو قولت تو می مونی و خودت زل میزنی به گلت انگار تویه حباب گیر افتادی انگار نیستن آدمای دورت دلت گرفته حق داری نه مثله خودم بد دادی رد منم شاد نیستم هرجا میرم شب بیدار و فردا اینم بار اومدن مردا بی رگ بدش میاد از شهرداری سگ گربه رو سنگ میزنن عکسشو هم میکنن واسه هم روی هم بازی تگ انگار تنها میشن دردا بی معنی هی سیاهیا میان رنگا میرن مردم رو مغز هم راه میرن سنگین ور میدارن بعد وا میرن بد پا میدن هر جا میرن زور میگن دروغو تو صد جا دیدم حرفا بی ربط معلوم نی اصا با کی ام همه مثله خودم دسمالین تو می مونی و خودت زل میزنی به رلت این یه فیلمه و کارگردانش با ماست باید بمونی رو قولت تو می مونی و خودت زل میزنی به گلت انگار تویه حباب گیر افتادی انگار نیستن آدمای دورت تو میدونی من امتحان نمیکنم هی شانسمو پس یکمی بشناس منو بعد از این منو انکار نکن پس حرکت بعدو تکرار نکن نه تو می مونی و خودت زل میزنی به رلت این یه فیلمه و کارگردانش با ماست باید بمونی رو قولت تو می مونی و خودت زل میزنی به گلت انگار تویه حباب گیر افتادی انگار نیستن آدمای دورت