چون ببینم روی تو، فریاد من از سینه خیزد رو مكن بر آینه، آه از دل آیینه خیزد گرچه به تو این درد و بلا شد قسمت ما وز عشق تو غم شد نصیبم ای مه اگر رفتی همه شب در بزم طرب با كس مگو دادی فریبم نوگلی با خون دل پرورده ای، اما به دست دیگرانی من شدم مدهوش آن چشمان تو، اما تو مست دیگرانی ♪ همچو مستانم ز خود نابسته ای زیبا شكستی یا ز من دیوانه تر یا مست مستی در چنین شب ها كه من می سوزم از داغ جدایی شمع بزم آرای شب های كه هستی چه سازم، چه گویم، به بلایی كه كرده مبتلایم چه كردم كه دردم به دوایی نكرده آشنایم حسرت خورده آغوش توئم، غمم همین بس افسون گشته چشمان توئم، به داد من رس بی وفایی از تو كی باور شود گل چو باشد بی وفا پرپر شود بی وفایی از تو كی باور شود گل چو باشد بی وفا پرپر شود چون ببیند روی تو فریاد من از سینه خیزد رو مكن بر آینه آه از دل آیینه خیزد گر كه به تو این درد و بلا شد قسمت ما وز عشق تو غم شد نصیبم ای مه اگر رفتی همه شب در بزم طرب با كس مگو دادی فریبم نوگلی با خون دل پرورده ای، اما به دست دیگرانی من شدم مدهوش آن چشمان تو، اما تو مست دیگرانی