دلمو تو چمدونم می ذارم گلدونای گلمو بر می دارم برای ادامه ی این سرنوشت میرم از شهر فرشته های زشت شهری که تو دود کینه ها گمه لب آدماش چه بی تبسمه توی دست هر دقیقه خنجره غنچه ی ترانه اینجا پرپره از غربتی به غربتی وقتشه که سفر کنم وقتشه این آواره رو دوباره دربدر کنم وقتشه که جا بذارم خاطره های تلخمو وقتشه از اینجا برم وقتشه که خطر کنم ♪ دنبال یه باغچه ی قدیمی ام دنبال اون حسای صمیمی ام حس بو کردن بارون بهار گم شدن تو عطر خاک بیقرار برگای تقویمو اونجا می شمرم گلامو تو خاک اونجا می کارم خاکی اگرچه خاک خونه نیست اما توش دغدغه ی زمونه نیست از غربتی به غربتی وقتشه که سفر کنم وقتشه این آواره رو دوباره دربدر کنم وقتشه که جا بذارم خاطره های تلخمو وقتشه از اینجا برم وقتشه که خطر کنم از غربتی به غربتی وقتشه که سفر کنم وقتشه این آواره رو دوباره دربدر کنم وقتشه که جا بذارم خاطره های تلخمو وقتشه از اینجا برم وقتشه که خطر کنم