این منم، جوون گفتمان خنثی اعتدال نوجوون هشت سالِ شوم احمدی نژاد قربانی شرق و تحجر، غرب و استعمار ساکنِ این اروپای آب زیرِ کاه، بی دفاع خوردم هر چی جامعه ام به خوردم داد یه کم هم تف کردم حس کنم مستثنی ام شدم به مرضاش مبتلا، ولی فهمیدم چیزی خطرناک تر نیست واسه جمع مفت برا جز یه هنرمند کهنه کارِ نوگرا چی یاد بگیرم از کی؟ کیان بزرگترام؟ نمیشه خونِ روی دستشونو شست با صابون باید سرشونو با استدلال برید جا چاقو پس منطقمو تیز کردم رفتم تو خیابون هر کی گفت حقت بود، چشت کور لیاقتت همینا بود، گفتم کوفت ابله کم هوش، مدرسه دامداری شده بازارِ کار، چرخِ گوشت شاید به نفعت بود ببینی یه روز ضعفِ ساختارو خرِ نویسنده رو بگیر نه قهرمانِ داستانو ببینی محصولِ محیط آدما رو شاید گذاشتیم تو ساختار نوین جا براتون نبوغِ تولید گرفت ازم لذتِ مصرفو بازی ساده شده از بس که زدم به هدفو یاغی کردم هر چی منفعلِ بی طرفو پشیمون کردم کلی متظاهر بی شرفو مثل تو یه سکه با دو روی به درد نخور نه عذر خواهیت میخوره به دردم، نه حتی تشکر همه اشو خراب میکنم بهتر میسازم از نو من کفر میگم همزمان تف میکنم حقو بشنو، میِ مون نابه، جاممون تا لبش پُر بازی تموم بشه باختی باز تهش تو نمیفهمی نه نفرتو، نه عشقو اینو میخونم، هم گوش بکن، هم بشنو میِ مون نابه، جاممون تا لبش پُر بازی تموم بشه باختی باز تهش تو نمیفهمی نه نفرتو، نه عشقو اینو میخونم، هم گوش بکن، هم بشنو کدوم اجتماعه که موند مثلِ سابق؟ دست میکِشم رو کله ام غول بشه ظاهر نور بشه ساطع تا که چشات کور بشه کامل مظلوم نبودم نتونست بهم زور بگه ظالم ما سوتمون بلنده قوتمون غالب حتی دشمنمون تو خلوتش دوستمون داره تو آینه ی شکسته ات ببین تو فکت نمونده یه دندونِ سالم اگه امونت داده روزگار، بین جبر و انتخاب وسط میدونِ جنگی بی تیر و بی خشاب میرسی به سزا من جریانِ سومم جلو متحد شدن از مداح اوپوزوسیون تا ماله کِش نظام هی میگن این واقعیتو باید پذیرفت ما فکر میکنیم واقعیتو باید ساخت ما فکر میکنیم قدرتو باید بود اونا فکر میکنن قدرتو باید داشت بشنو میِ مون نابه، جاممون تا لبش پُر بازی تموم بشه باختی باز تهش تو نمیفهمی نه نفرتو، نه عشقو اینو میخونم، هم گوش بکن، هم بشنو میِ مون نابه، جاممون تا لبش پُر بازی تموم بشه باختی باز تهش تو نمیفهمی نه نفرتو، نه عشقو اینو میخونم، هم گوش بکن، هم بشنو