بهش میگم سکه قلب لااقل کام خودش شیرینه
دیگه هر شهد براش زهر هلاهل نمیشه
میگه اون شیرینی به درد شاعر میخوره
که با شمع و گل و پروانه و بلبل
بغل هم بذاره، بشینه نیگاه کنه
های های گریه کنه شعر بگه
بهش میگم عزیزکم، جانکم، امیدکم، قلبک بازیگوشم
سکه قلب اقلا قلب است
میشه باهاش سر یک کسی کلاه گذاشت
یا کلاهی برداشت
هیچ قلبی مث تو عاطل و باطل نمیشه
میگه اون قلب فقط به درد ملا میخوره
بهش میگم ملا بازم هرچی باشه
دست کم به فکر نفع خودشه
بی خودی منصف و عادل نمیشه
عینهو فرشته سردر دیوان قضا
که حالا سی ساله چسبیده به دیوار
که چی؟ که با اون ترازوی نامیزون یه چیزی وزن کونه
میگه هر فرشته ای کاسب و بقال نمیشه
تازه هر بقالی هم انقده احمق نمیشه
که با دستمال ببنده چششو
بعد بخواد زردچوبه و فلفل روو با ترازو بکشه
دیگه اون مثقال مثقال نمیشه
دیگه اون فلفل فلفل نمیشه
بابا ول کن حاج آقا
دل به فلفل آخه دخلی نداره
فلفل شمام مث سکه قلب همه چی داره به غیر از فلفل
عینهو قلب شما قلابی ست
توی دل هرچی باشه
به جز از عشق و محبت چیزی داخل نمیشه
داشِ من، از قول ما به این دل وامونده ت حالی کون
عشق مث دسته چپق، باهاس حتماً دو تا سر داشته باشه
آخه عشق یه سره باعث دردسره
میگه اون عشق فقط به درد خراط میخوره
بهش بگو عقلم آخه خوب چیزیه
اگه فرهادی، شیرینت کو؟
اگه مجنونی، لیلیت کجاست؟
آخه مرشد، مجنون اگه لیلی داشت، مجنون نمیشد
وقتی هم شد، دیگه عاقل نمیشه
بهش بگو دست وردار
دیگه دیوونه شدن این همه قنپز نداره
توی دنیا دیوونه فراوونه، مگه تو نوبرشو اُوردی؟
کاملاً صحیح میفرمایین
ما تو تاریخ کسانی داریم، مث اسکندر مقدونی یا ناپلئون
مث هیتلر، مث چنگیز مغول
راه دور چرا بریم. این عمو سام خودمون
میگه هر آدم دیوونه که لشکرکش نیست
هرکی لشکرکشه آدم کش نیست
هرکی آدم بکشه اصغر قاتل نمیشه
نظری به بوستان
نظری به بوستان
ها نظری به بوستان
نظری به بوستان
نظری به بوستان
نظری به بوستان
بله، فرمودین
باز شروع کرد دایی
نظری به بوستان (به بوستان، بله، بوستان)
نظری به بوستان
بنده میخواستم امروز در این جشن بزرگ
کو؟ چه جشنی؟
بله، معذرت میخوام
ترک عادت سخت است
بنده میخواستم امروز در این جای مقدس و عزیز
یکی از قصاید بزرگ و مشهورم را (وای) در ۱۱۲۳ بیت
ای آقا به گوش ما رحم کنین
بدبخت شدم
خب پس، ۹۲۳ بیت
آقا تخفیف بدین
۸۲۳ بیت
آقا خواهش میکنم
۵۲۳ بیت
نمیشه
۳۲۳ بیت
نمیشه (نمیشه، نه)
۱۲۳ بیت
نمیشه
پس فقط ۲۳ بیت
نمیشه
خب پس سه بیت
عرض کردم که سه بیت
نمیشه (نمیشه)
خر که شاخ و دم ندارد آقا جان
ببینم
بـ بـ بله؟ شـ شـ شما؟
من خرم
خوشوقتم
آخه من خیلی خرم
بدبختم
خب حالا گوش میکنی؟
گو گو گوشم با شماست
د منو نیگا بکون
نی نیگاهم به شماست
چی چی گاتون؟
نی نیگاهم
ز زرشک
من احمق رو بگو
واسه چجور کسانی میشینم شعر میگم
عوض قدرشناسی به آدم زرشک تعارف میکنن
راستی راستی که خرم، خیلی خرم
چطور شد؟
کی بود میگفت خرم من؟
شوما بودی؟
نه ایشون
شوما بودی؟
نه ایشون
شوما بودی؟
نه ایشون
شوما بودی؟
نه ایشون
شوما بودی؟
نه ایشون
شوما بودی؟
نه ایشان
شوما بودی؟
پس این طور
خب دیگه شاعرم من
تو شاعری یا
وایسا، خودم درستش میکنم
بفرما