يكی بود يكی نبود
اون زمونای قديم زير گنبد کبود
ميون جنگل سبز لای درختای قشنگ
شهر باصفایی بود
دور تا دورش گل سرخ
روبروش کوه بلند
مردمانش همه خوب
همه پاک، مهربون
همه پرکار، زرنگ
همه روز صبح سحر وقت اذون
همه بيدار می شدن
تا برن با عجله
سرکار خودشون
راستی داشت يادم می رفت
اسم اين شهر قشنگ
شهر قصه بود يادتون نره
باری کجا بوديم
بله از مردم این شهر حرف می زديم
بچه های خوب که شما باشين
توی شهر قصه هم
مث هر جای ديگه
هر کسی يه کاری داشت
خره خراطی می کرد
♪
قلیونای خوب داریم
گلدونای خوشگل و مرغوب داریم
آقایون بفرمایید خانوما بفرمایید
بعد نزدیک غروب دست از کار میکشید
رو سرش کلاه مخملی میذاشت کتشو یک وری مینداخت رو شونش
سیبلش رو تاب میداد گشاد گشاد راه میرفت
سر چارسوق مینشست غزل میخوند
چارسوقو قرق میکرد
شتره نمد مالی میکرد
نمدای خوب داریم جنسای مرغوب داریم
کپنک، کلاه نمدی واسه بچه چوپونا که رو کوهای بلند نی میزنن
آقایون بفرمایین کلاه نمدی اُخ اونم چه نمدی
همه از پشمای اعلای شتر که خود بنده باشم درست شده
گاهی هم که کار و بار خوب نبود
برای مردم شهر قصه نقالی میکرد
خرگوشه رزازی میکرد
خاله سوسکه این وسط با مینی ژوپ خودش دل مردم رو می برد
تو کوچه این ور و اون ور می دویید
نازی می کرد خلاصه حسابی طنازی میکرد
بزه بزازی می کرد
توی حجره اش سر چارسوق می نشست
پارچه ها رو زر می کرد
با شاخش پاره میکرد، دست مشتری میداد
سگه عطاری میکرد
آقایون بفرمایید خانوما بفرمایید
چی چی میل دارین بدم
گل ختمی شیرخشت مغز بادوم زردچوبه
میخوایی فلوس بدم واسه رودل خوبه
آخ عناب نگو عین لپ دختراس از سه پستون چی بگم
دوای درد شماست
دلتون درد میکنه سرتون گیج میره پاهاتون جون نداره
شبا سرفه میکنید دواتون پیش منه
آقایون بفرمایید خانوما بفرمایید
کلاغه خبرچینی میکرد
قاطره نعل بندی میکرد
آقایون بفرمایید خانوما بفرمایید
یک حراج واقعی یک حراج بینظیر
نعلو ارزون کردم
باغت آباد بشه نعلو ببین
واسه پای خر خوبه واسه پای اسب خوبه
خانوما که سم دارین آقایون که سم دارین
نعلهای شیک داریم نعلهای آهنی
نعلهای چوبی و چرم و پلاستیک داریم
نعلهای نشکن پاشنه کوتاه، نعلهای محکم پاشنه بلند
مدل امسال مکزیک داریم
نعلهای پنجه پهن نعلهای پنجه باریک داریم
همه آخرین مدل مال اولین مزون
از روی جوراناله نعل این سزون
خانومای با سلیقه میدونن من چی میگم
آقایون بفرمایید خانوما بفرمایید
روی یک درخت بید شونه به سر نشسته بود
سرشو شونه میکرد
روباه ملا شده بود
بچه ها رو درس
اون زمونای قديم زير گنبد کبود
ميون جنگل سبز لای درختای قشنگ
شهر باصفایی بود
دور تا دورش گل سرخ
روبروش کوه بلند
مردمانش همه خوب
همه پاک، مهربون
همه پرکار، زرنگ
همه روز صبح سحر وقت اذون
همه بيدار می شدن
تا برن با عجله
سرکار خودشون
راستی داشت يادم می رفت
اسم اين شهر قشنگ
شهر قصه بود يادتون نره
باری کجا بوديم
بله از مردم این شهر حرف می زديم
بچه های خوب که شما باشين
توی شهر قصه هم
مث هر جای ديگه
هر کسی يه کاری داشت
خره خراطی می کرد
♪
قلیونای خوب داریم
گلدونای خوشگل و مرغوب داریم
آقایون بفرمایید خانوما بفرمایید
بعد نزدیک غروب دست از کار میکشید
رو سرش کلاه مخملی میذاشت کتشو یک وری مینداخت رو شونش
سیبلش رو تاب میداد گشاد گشاد راه میرفت
سر چارسوق مینشست غزل میخوند
چارسوقو قرق میکرد
شتره نمد مالی میکرد
نمدای خوب داریم جنسای مرغوب داریم
کپنک، کلاه نمدی واسه بچه چوپونا که رو کوهای بلند نی میزنن
آقایون بفرمایین کلاه نمدی اُخ اونم چه نمدی
همه از پشمای اعلای شتر که خود بنده باشم درست شده
گاهی هم که کار و بار خوب نبود
برای مردم شهر قصه نقالی میکرد
خرگوشه رزازی میکرد
خاله سوسکه این وسط با مینی ژوپ خودش دل مردم رو می برد
تو کوچه این ور و اون ور می دویید
نازی می کرد خلاصه حسابی طنازی میکرد
بزه بزازی می کرد
توی حجره اش سر چارسوق می نشست
پارچه ها رو زر می کرد
با شاخش پاره میکرد، دست مشتری میداد
سگه عطاری میکرد
آقایون بفرمایید خانوما بفرمایید
چی چی میل دارین بدم
گل ختمی شیرخشت مغز بادوم زردچوبه
میخوایی فلوس بدم واسه رودل خوبه
آخ عناب نگو عین لپ دختراس از سه پستون چی بگم
دوای درد شماست
دلتون درد میکنه سرتون گیج میره پاهاتون جون نداره
شبا سرفه میکنید دواتون پیش منه
آقایون بفرمایید خانوما بفرمایید
کلاغه خبرچینی میکرد
قاطره نعل بندی میکرد
آقایون بفرمایید خانوما بفرمایید
یک حراج واقعی یک حراج بینظیر
نعلو ارزون کردم
باغت آباد بشه نعلو ببین
واسه پای خر خوبه واسه پای اسب خوبه
خانوما که سم دارین آقایون که سم دارین
نعلهای شیک داریم نعلهای آهنی
نعلهای چوبی و چرم و پلاستیک داریم
نعلهای نشکن پاشنه کوتاه، نعلهای محکم پاشنه بلند
مدل امسال مکزیک داریم
نعلهای پنجه پهن نعلهای پنجه باریک داریم
همه آخرین مدل مال اولین مزون
از روی جوراناله نعل این سزون
خانومای با سلیقه میدونن من چی میگم
آقایون بفرمایید خانوما بفرمایید
روی یک درخت بید شونه به سر نشسته بود
سرشو شونه میکرد
روباه ملا شده بود
بچه ها رو درس
Sanatçının diğer albümleri
Babaee
2005 · albüm
Benzer Sanatçılar
Jahan
Sanatçı
Hassan Shamaizadeh
Sanatçı
Anoushirvan Rohani
Sanatçı
Elaheh
Sanatçı
Amir Aram
Sanatçı
Golpa
Sanatçı
Bijan Bijani
Sanatçı
Faramarz Assef
Sanatçı
Banan
Sanatçı
Fereydoon Farrokhzad
Sanatçı
Rastak
Sanatçı
Farzin
Sanatçı
Susan Roshan
Sanatçı
Dariush Rafiee
Sanatçı
Houshmand Aghili
Sanatçı
Mahsa Vahdat
Sanatçı
Marzieh
Sanatçı
Pouran
Sanatçı
Kouros Sarhangzadeh
Sanatçı