من سازگارم با روزگارم ♪ عسل باز هزاران گله داری ز خوبیت هزار فاصله داری عسل با من خسته و عاشق تو بی مهری بی اندازه داری من سازگارم با روزگارم از تلخی ش اما شکایتی ندارم من سازگارم با روزگارم از تلخی ش اما شکایتی ندارم ♪ عسل باز نوشتی که به آخر رسید بازی عاشق و دلبر ولی این تو بودی که همیشه شروع کردی این بازی رو از سر من سازگارم با روزگارم از تلخی ش اما شکایتی ندارم من سازگارم با روزگارم از تلخی ش اما شکایتی ندارم ♪ عمریه بهانه های کودکانه داری می ری تو تلخی راه منو جا می ذاری عمریه بهانه های کودکانه داری می ری تو تلخی راه منو جا می ذاری اونی که دلو سوزونده فقط تویی اون که عاشق تو مونده فقط منم اون که قلبمو شکونده خود تویی اون که عاشقونه خونده خود منم فقط منم من سازگارم با روزگارم از تلخی ش اما شکایتی ندارم من سازگارم با روزگارم از تلخی ش اما شکایتی ندارم