موهام که ریخت رو شونه هام اشک که چکید رو گونه هام خزون که شد بهار من شروع شدن بهونه هات به من نگفتی که میری نگفتی از من دلگیری حالا میخوام که بعد از این سراغی از من نگیری سراغی از من نگیری فکر نکن که این ترانه التماسی واسه با تو بودنه تو واسم چیزی نذاشتی عزیزم این آخر خط منه چه بی خبر چه بی اثر رفتی تو جاده ی سفر به من چه شبهایی گذشت تا خود صبح با چشم تر من نگران تو ولی تو چشم به راه دیگری بمیرم و نبینم اون روزی که تو دربدری فکر نکن که این ترانه التماسی واسه با تو بودنه تو واسم چیزی نذاشتی عزیزم این آخر خط منه توی هر ترانه ای که خوندم اسمت واج اون ترانمه اسم این ترانه رم میخوای بدونی پایان با تو بودنه فکر نکن که این ترانه التماسی واسه با تو بودنه تو واسم چیزی نذاشتی عزیزم این آخر خط منه توی هر ترانه ای که خوندم اسمت واج اون ترانمه اسم این ترانه رم میخوای بدونی پایان با تو بودنه