حاجی یه دختر لیسانسه
تو کشور فرانسه
معلمه کلاسه
خوشگل و خوش لباسه
کاندیدای سپاسه
حمومی آی حمومی لنگ و قدیفم رو بردن
بابا لنگ و قدیفه و دستمال سینه و تاج طلا و کپی نوار و قلم دوات و سبیل بابا جهنم
اون یکی چیزا رو بردن
اون یکی چیزا رو بردن
اون یکی چیزا رو بردن
حاجی حاجی یه تکون و حاجی حاجی دو تکون و حاجی ته کیسه هاتو بتکون
حاجی حاجی واسه ماچی آخه کاچی بعض هیچی دیگه دیگه مارو سر ندوون
ما این رو که رو میزنیم بیست ساله که این
سرزمین بی تو راضی به رضای تو ییم
حاجی حاجی نگو دیگه غربت نه نه بسه دیگه
دیگه دیگه مارو سر ندوون
گفتی که همه حمومای فرنگی بگی نگی یه جورایی دولوکسن
دلاکاشون جای لنگ و قدیفه و لیف و کیسه
دست و پای آدما را میبوسن
حاجی اینا جنگل بنگل درد ندارن
اگه دارن تو جنگلا شیر ندارن
اگه دارن شیرای وحشی ندارن
اگه دارن روباهای پیر ندارن
اصلا حاجی اینا با همدیگه کاری ندارن
عجب شهر فرنگی
عجب عجب حمومای قشنگی
عباس
عباس
حاجی حاجی یه تکون و حاجی حاجی دو تکون و حاجی ته کیسه هاتو بتکون
حاجی حاجی واسه ماچی آخه کاچی بعض هیچی دیگه دیگه مارو سر ندوون
ما این رو که رو میزنیم بیست ساله که این
سرزمین بی تو راضی به رضای تو ییم
حاجی حاجی نگو دیگه غربت نه نه بسه دیگه
دیگه دیگه مارو سر ندوون
این جمال و جمول جمالتا عشق است
آخه لنگ و قدیفه و دستمال سینه و تاج طلا و کپی نوار جهنم سبیل بابا رو بردن
آی دکتر و مهندس و وکیل و وزیر فرنگی
دار و ندارم رفت و آخ بسه دیگه زرنگی
از همه گفتیم ولیکن اصلو به ما نگفتیم
چرا فرنگی شدیم و عاشق حرف مفتیم
حمومی آی حمومی حمومی آی حمومی
خیر نبینی حمومی
دیدی چی سر ما افتاد بد بود و بدتر افتاد
نگو نگو بیچاره شدیم دار و ندارو بردن
حمومی آی حمومی لنگ و قدیفم را بردن
لنگ و قدیفه جهنم قلم و دوات اوردم
حمومی آی حمومی لنگ و قدیفم را بردن
لنگ و قدیفه جهنم کپی نوار اوردم
حمومی آی حمومی لنگ و قدیفم را بردن
لنگ و قدیفه جهنم بابا اون یکی چیزا را بردن
حمومی آی حمومی لنگ و قدیفم را بردن
لنگ و قدیفه جهنم سبیل بابا را بردن
حمومی آی حمومی لنگ و قدیفم را بردن
از این چیزا که بردن کدوماشا پس آوردن