من دیگه غربت نمیخوام عشقرو با حسرت نمیخوام صدای هق هق و گریه کنج این خلوت نمیخوام هر جایی که درد زیاده قلبم اونجا خونه کرده غم مهمون کرده و زود خوشی رو روونه کرده دیگه طاقتی نمومده که بخوام جدا بمونم شعرای پر از منوتو با خودم تنها بخونم کاش ببینمت دوباره خیلی کم حتی یه لحظه مثل اون روزهای اول همه ی جونم بلرزه کاش خدا منو ببینه ببینه چه گیج و خسته ام دستمو محکم بگیره بگه که نترس من هستم کاش فقط یه بار دیگه با چشمام تورو ببینم حاضرم تا ته عمرم پای این حسرت بشینم حس انتظار کشیدن همه ارزوم همینه پس بزار یه بار دیگه این چشام تورو ببینه کاش خدا بگه تو گوشم که نترس از این زمونه این زمونه ای که خیلی با دلم نا مهربونه کاش خدا منو ببینه ببینه چه گیج و خسته ام دستمو محکم بگیره بگه که نترس من هستم کاش فقط یه بار دیگه با چشمام تورو ببینم حاضرم تا ته عمرم پای این حسرت بشینم