تصور بد شدنت، تصور یه انتهاست حادثه ی رها شدن، تو گریه های بی صداست تو نمیتونی بد باشی، حتی اگه شکستن قلب من رو بلد باشی تو نمیتونی بد باشی، تو نمیتونی بد باشی اسم تو شکل پنجره ست، رو هرچی دیوار واسم نگاه مهربون تو، پرده قلمکار واسم صدای دل بستنمون، کلام تو، کلام من شعر بلند عاشقی، سلام تو، سلام من تو نمیتونی بد باشی، حتی اگه شکستن قلب من رو بلد باشی تو نمیتونی بد باشی، تو نمیتونی بد باشی شبیه تو، تو ذهن من بلندی باد رو داره زمزمه ی شبونه نیست، حالت فریاد رو داره شبیه تو، تو ذهن من از آسمون آبی تره حتی از آفتاب واسه من، اسمشم آفتابی تره تو نمیتونی بد باشی، حتی اگه شکستن قلب من رو بلد باشی تو نمیتونی بد باشی، تو نمیتونی بد باشی تصور بد شدنت، تصور یه انتهاست حادثه ی رها شدن، تو گریه های بی صداست اسم تو شکل پنجره ست، رو هرچی دیوار واسم نگاه مهربون تو، پرده قلمکار واسم صدای دل بستنمون، کلام تو، کلام من شعر بلند عاشقی، سلام تو، سلام من تو نمیتونی بد باشی، حتی اگه شکستن قلب من رو بلد باشی تو نمیتونی بد باشی، تو نمیتونی بد باشی تو نمیتونی بد باشی، حتی اگه شکستن قلب من رو بلد باشی تو نمیتونی بد باشی، تو نمیتونی بد باشی