دوباره ... دوباره ... دوباره ...دوباره شب ... شب ... شب ... شب ... اون که می خوامش ستارست توی آسمونه غربت نوای عشقه یه آشنا تو صحنه های شهرت همه می شناسنش اونو با خندهاش یه دنیا راز با یه صداش دله عاشقشو کسی نمی دونه جزء ابریشمه ولی پریشونه شب همه دنبال توئه نازنینم من بی تو دنبال شب و دارم می میرم کاش می دونستی یکی میون این آدما قدرتو می دونه اشکاتو دونه دونه با هر نفس می شناسه و می خونه آره تو اون بالا پرواز صدا آواز شبو هدیه خدا تو نوریو من سایه توام دیگه ترس ندارم عاشق توام شب همه دنبال توئه نازنینم من بی تو دنبال شب و دارم می میرم شب همه دنبال توئه نازنینم من بی تو دنبال شب و دارم می میرم دوباره ... دوباره ...دوباره ... دوباره ... دوباره ...دوباره ... دوباره ... دوباره ...