شده ام بت پرست تو قسم به چشمون مست تو به کنج میخونه روز و شب شده ام جام دست تو آه شده ام جام دست تو به تو چون سجده میکنم شرر چو از سینه میزنم ز غصه میخوام که بعد از این بت روی تو بشکنم آه بت روی تو بشکنم شب حجران دیگه تمومه گل مهتاب بر سر بومه عاشقی جز بی تو حرومه که برای تو زنده ام آه که برای تو زنده ام شب حجران دیگه تمومه گل مهتاب بر سر بومه عاشقی جز بی تو حرومه که برای تو زنده ام آه که برای تو زنده ام تو سفر کردی به سلامت تو منو کشتی ز خجالت دیگه حرف آشتی نباشه با تو قهرم تا به قیامت چه کنم با درد محبت به تو دیگر کرده ام عادت دیگه حرف آشتی نباشه با تو قهرم تا به قیامت تو غرور مرا بشکستی که یه نامه برام نفرستی به غریبه مگر دل بستی تو بیا به سر بالینم به دو بوسه بده تسکینم که شکوفه غم میچینم تو سفر کردی به سلامت تو منو کشتی ز خجالت دیگه حرف آشتی نباشه با تو قهرم تا به قیامت چه کنم با درد محبت به تو دیگر کرده ام عادت دیگه حرف آشتی نباشه با تو قهرم تا به قیامت