باز دوباره یه شب عشق دیگهست من برای دوتا عاشق میخونم نفسهام با نغمههام راهی میشن اما من خیره به سازم میمونم با ترانهها به رویا میرسم نغمهی بهارو با ساز میزنم توی سرزمین بیت و قافیه عاشق و مونس بیقرار منم من همیشه قصهی عشقو میگم ولی تنها یارم این ساز منه عمر عاشق بودنم چقدر کمه آخرش آخر آواز منه آخرش آخر آواز منه یه روزی زندون شعرو میشکنم از حصار قصهها رها میشم تا تو آخرین ترانهام بشی اسمتو صدا کنم بیای پیشم بیا این بار دیگه باهم بخونیم از رسیدن دلای ما به هم تو بساز آخر شعر عشقمو تا بمیره تا ابد غصه و غم من همیشه قصهی عشقو میگم ولی تنها یارم این ساز منه عمر عاشق بودنم چقدر کمه آخرش آخر آواز منه آخرش آخر آواز منه