روز و هر جا هزارون گرسنه با چشمایی معصوم و پاک دستای بی جون و رنجورشون ، می شن اسیر دستای خاک می گیرن جنگ و بلا و مصیبت ، گریبون زندگی رو هر جا که پا می ذارن ، تنها به جا می ذارن ، فقر و گرسنگی رو اما ما می تونیم ، بازم برگردونیم صدای پای امید رو تو کوچه ی غم آره ، من و تو می دونیم ، که همیشه می تونیم دستامونو اگه بدیم به دستای هم اما ما می تونیم ، بازم برگردونیم صدای پای امید رو تو کوچه ی غم آره ، من و تو می دونیم ، که همیشه می تونیم دستامونو اگه بدیم به دستای هم مثل پرنده ای که می تونه ، توی روزهای سخت زمونه خودشو بزنه به آب و آتیش ، تا به لونه غذا برسونه می دونه گرسنه ای که بی جونه ، توی یه آشیون ویرونه فرق بین زندگی و مرگه ، براش هر لحظه که می گذرونه اما ما می تونیم ، بازم برگردونیم صدای پای امید رو تو کوچه ی غم (صدای پای امید رو تو کوچه ی غم) آره ، من و تو می دونیم ، که همیشه می تونیم دستامونو اگه بدیم به دستای هم اما ما می تونیم ، بازم برگردونیم صدای پای امید رو تو کوچه ی غم آره ، من و تو می دونیم ، که همیشه می تونیم دستامونو اگه بدیم به دستای هم