گرمی عشقت آرزوم بود اما با شعله های عشق منو سوزوندی منو سوزوندی منو که تشنه ی تو بودم زدی با موج عاشقی از خودت روندی از خودت روندی پس چرا بودن تو بلای جونه ولی یاد تو همیشه مهربونه با تو باشم نمی دونم بی تو باش نمی تونم نمی دونم که دیگه بتونم با تو بمونم نمی دونم بشه بی تو باشم و از تو جدا شم نمی دونم نمی دونم نمی دونم نمی دونم ♪ آخه تا کی ما باید فکر یه درد تازه باشیم بگو تا کی ما باید منتظر معجزه باشیم میدونم وقتی می فهمیم که برامون دیگه دیره بهترین لحظه همین لحظه ایه که داره میره با تو باشم نمی دونم بی تو باش نمی تونم با تو باشم نمی دونم بی تو باش نمی تونم