ضربی خوانی یا ترانه های طنز روحوضی از سال های دور با افت و خیزهایی به حرکت خودش ادامه داده و از سال 1300 رو به تکامل و بالاخره به حد مورد پسندی در اختیار مشتاقان قرار گرفت و یکی از هنرهای بومی و سنتی شناخته شد این هنر شاد و همه پسند که ریشه اصلی آن مربوط به تهران و تهرانیا بوده با همراهی نوازندگان، به وسیله بازیگران هنر تخت حوضی که هر یک در زمان خود پدیده این هنر استثنایی بودند همچون محمد لوده، اکبر حاج عابدین، حسین حوله ای حبیب سلمونی، حسن شمشاد، نعمت الله گرجی، رحمت واکسی ذبیح سیاه، مهدی مصری، سید حسین یوسفی، سعدی افشار و عده دیگری که جدا از آقای سعدی افشار همگی چهره در خاک کشیده اند به بالاترین مقام رسید و زمزمه مردم کوچه و بازار گردید این ترانه ها خودسرانه و بدون هدف سروده نشده و هر یک از آن ها به مناسبتی که مبتلا به جامعه اون روز بوده تهیه و در اختیار دوست داران قرار می گرفته مثلا ترانه حمومی آی حمومی فریاد شاعری بوده که سارق، آن چه را که این مرد داشته به سرقت برده، به همین منظور، سروده شده حمومی آی حمومی فرش و قالیچه ام رو بردن فرش و قالیچه ام جهنم تاس و دولیچه ام رو بردن یا مرد فقیر و تهیدستی که به هر جا زده و به هر کس متوسل شده به جایی نرسیده ناگزیر به جامعه در خود مانده متوسل و از آن ها می خواهد که گره گشای کارش باشند لطفا گوش کنید گله از چرخ ستمگر بکنم یا نکنم شکوه از بخت بد اختر بکنم یا نکنم سرانجام به این نتیجه می رسه که مشکلات جامعه وابسته به اون از گرفتاری های خود او کمتر نیست و درمانی برای درد این دردمند ندارد در خاتمه بنابر وظیفه اخلاقی که به عهده ما واگذار شده این ترانه ها جمع آوری، ضبط و به شما تقدیم گردید امیدواریم مورد پذیرش شما هم میهنای عزیز قرار بگیره