بعد از تو هیچ می ماند از قلبم برای من بغضم حریف گریه هایم نیست خدای من این گریه ها یعنی شروع ماجرای من چشم رقیبان خورده بر دار و ندار من نوش شما تنها دلیل انتظار من دیوانگی دیگر نمی آید به کار من عاشق شدم عاشق چرا از دور میبینم تو را وای از این درد دوری ماندم در آغوش غمت در دل تو جا ماندی فقط اما هنوز غرق غروری شهزاده ی نامهربان قلب️ مرا شکستی تیر گذشته از کمان دردانه ی که هستی شهزاده ی نامهربان قلب️ مرا شکستی تیر گذشته از کمان دردانه ی که هستی ای عششق خرابم کرده ای آخر تورا تا کی کنم باور نمیبینی مگر دلم گرفته این شهر مرا دیوانه میخواند کجایی دل نمی داند که دنیای مرا ماتم گرفته نمیبینی مگر دلم گرفته شهزاده ی نامهربان قلب️ مرا شکستی تیر گذشته از کمان دردانه ی که هستی شهزاده ی نامهربان قلب️ مرا شکستی تیر گذشته از کمان دردانه ی که هستی شهزاده ی نامهربان قلب️ مرا شکستی تیر گذشته از کمان دردانه ی که هستی