چه بد کردم، چه شد، از من چه دیدی که ناگه دامن از من درکشیدی چه افتادت که از من برشکستی چرا یکبارگی از من رمیدی رمیدی، رمیدی، رمیدی ♪ چه خوش باشد که دلدارم تو باشی ندیم و مونس و یارم تو باشی دل پردرد را درمان تو سازی شفای جان بیمارم تو باشی تو باشی، تو باشی، تو باشی ♪ به غم زان شاد می گردم که تو غمخوار من گردی از آن با درد می سازم که تو درمان من باشی بسا خون جگر جانا که بر خوان غمت خوردم به بوی آنکه یک باری تو هم مهمان من باشی ♪ خوشا چشمی، خوشا چشمی خوشا چشمی که رخسار تو بیند خوشا مُلکی، خوشا مُلکی خوشا مُلکی که سلطانش تو باشی خوشا آن دل که دلدارش تو باشی خوشا جانی که جانانش تو باشی تو باشی، تو باشی، تو باشی، تو باشی ♪ چه بد کردم، چه شد، از من چه دیدی که ناگه دامن از من درکشیدی چه افتادت که از من برشکستی چرا یکبارگی از من رمیدی رمیدی، رمیدی، رمیدی