Edit by:Salim تا هم سفری نیست مرا بال او پری نیست زین خانه ای اندوه هوای گذری نیست ای بی خبر از عشق نداری خبر از من روزی تو بیایی نمانده اسر از من تا هم سفری نیست مرا بال او پری نیست این لحظه ره بشناس که فصل بودن ماست با دست من تو طلوع صبح فرداست این لحظه ره بشناس که اواره ای دردم با من بگو از عشق نگو بر میگردم ای بی خبر از عشق نداری خبر از من روزی تو بیایی نمانده اسر از من تا هم سفری نیست مرا بال او پری نیست زین خانه ای اندوه هوای گذری نیست Edit by: Salim