ورس ١: چندسالی هست که همینه حالم دارم میمیرم شبی یه بار کسی خنده رو ندیده بامن تو هم بیا از بغلم مثل غریبه ها رد شو رومن قفلی نزن ، که حالم بدتر از اونیه که فکرشو کنی چون هرروز یه چی هست کنه حسمو گوهی فکرو خیالا ذهنمو جویید بهم نگو چرا منفی بافی! وقتی رسید بهم هرکی مالید تو بدبیاری وقتی کم میاری رفیقا میزنن توی سختیا جیم همه داداشن تا جیبات پرن دلم میخواد خودمو یه جایی چال کنم اینروزا سیگارا میکنم با سیگار روشن لای اینهمه ضدحال با چی حال کنم اه زندگی منو برده لبه تیغ دوس دارم بدم فحش به همه چی هی سره خودم غُر میزنم! علی دیگه فاز غم و غصه ننویس ولی اینجا همه چی سرد و بی روح خوشبختی پریده از روی این بوم انگار همیشه یه دست رو گلوته اینه حالو روزه هرروزمون عجب حالو روزه چرتی شده زندگیمون چه طلسمی شده اینروزا هرجا که میری بدبیاری پشتت هی میدوئه عجب حالو روزه چرتی شده قلبت تو سینت جر میخوره چیزی عوض نمیشه فقط شرایط تورو سِر میکنه ورس ٢: رویاهام ذره ذره پودر ، شد و جلو چشام آینده سوخت تو این ظلمات که نیس یه ذره نور به خودم قول دادم که مثل یه شمع بمونم ولی همه چی گرفت رنگه پول لای این کوچه خیابونه نحسِ شوم غروبای این شهر کوفتی دله منو تویِ چرخ گوشت ریخت هه چطور بهت بدم انگیزه خُب ، ها؟ وقتی خودم تسلیم دنیام وقتی که دیگه رد میده مخ هرشبم داره میشه با سرگیجه صبح درخت آرزوهام شده از ریشه خشک همه میگن حاجی پرتی به کل ، چرا؟ من سِرم ، سِر یعنی از کل وجودم حس رفته! نه انتظاری دیگه از آدما دارم نه برمیخوره کسی بهم حرفش بی فکره به این که تو فردا چی هست ادامه ی مسیرمو تک و تنها میرم آخه یه حس عجیبی تو تنهایی هست که نمیشه پیداش کنی هرجایی نه کنجِ خلوته خودم آرومه آرومم ، بی همهمه و ترس زندگی بمن اینو فهموند باید از همه رد شد ، از همه گذشت حسه بدیه حسه عادت به زندگی که هرروز چرته بازم برید منو تنها بزارید با روح خستم که سِره تا ابد عجب حالو روزه چرتی شده زندگیمون چه طلسمی شده اینروزا هرجا که میری بدبیاری پشتت هی میدوئه عجب حالو روزه چرتی شده قلبت تو سینت جر میخوره چیزی عوض نمیشه فقط شرایط تورو سِر میکنه ورس ١: چندسالی هست که همینه حالم دارم میمیرم شبی یه بار کسی خنده رو ندیده بامن تو هم بیا از بغلم مثل غریبه ها رد شو رومن قفلی نزن ، که حالم بدتر از اونیه که فکرشو کنی چون هرروز یه چی هست کنه حسمو گوهی فکرو خیالا ذهنمو جویید بهم نگو چرا منفی بافی! وقتی رسید بهم هرکی مالید تو بدبیاری وقتی کم میاری رفیقا میزنن توی سختیا جیم همه داداشن تا جیبات پرن دلم میخواد خودمو یه جایی چال کنم اینروزا سیگارا میکنم با سیگار روشن لای اینهمه ضدحال با چی حال کنم اه زندگی منو برده لبه تیغ دوس دارم بدم فحش به همه چی هی سره خودم غُر میزنم! علی دیگه فاز غم و غصه ننویس ولی اینجا همه چی سرد و بی روح خوشبختی پریده از روی این بوم انگار همیشه یه دست رو گلوته اینه حالو روزه هرروزمون عجب حالو روزه چرتی شده زندگیمون چه طلسمی شده اینروزا هرجا که میری بدبیاری پشتت هی میدوئه عجب حالو روزه چرتی شده قلبت تو سینت جر میخوره چیزی عوض نمیشه فقط شرایط تورو سِر میکنه ورس ٢: رویاهام ذره ذره پودر ، شد و جلو چشام آینده سوخت تو این ظلمات که نیس یه ذره نور به خودم قول دادم که مثل یه شمع بمونم ولی همه چی گرفت رنگه پول لای این کوچه خیابونه نحسِ شوم غروبای این شهر کوفتی دله منو تویِ چرخ گوشت ریخت هه چطور بهت بدم انگیزه خُب ، ها؟ وقتی خودم تسلیم دنیام وقتی که دیگه رد میده مخ هرشبم داره میشه با سرگیجه صبح درخت آرزوهام شده از ریشه خشک همه میگن حاجی پرتی به کل ، چرا؟ من سِرم ، سِر یعنی از کل وجودم حس رفته! نه انتظاری دیگه از آدما دارم نه برمیخوره کسی بهم حرفش بی فکره به این که تو فردا چی هست ادامه ی مسیرمو تک و تنها میرم آخه یه حس عجیبی تو تنهایی هست که نمیشه پیداش کنی هرجایی نه کنجِ خلوته خودم آرومه آرومم ، بی همهمه و ترس زندگی بمن اینو فهموند باید از همه رد شد ، از همه گذشت حسه بدیه حسه عادت به زندگی که هرروز چرته بازم برید منو تنها بزارید با روح خستم که سِره تا ابد عجب حالو روزه چرتی شده زندگیمون چه طلسمی شده اینروزا هرجا که میری بدبیاری پشتت هی میدوئه عجب حالو روزه چرتی شده قلبت تو سینت جر میخوره چیزی عوض نمیشه فقط شرایط تورو سِر میکنه